زنان باهوش شرایط بعد از طلاق را چگونه مدیریت می کنند؟
شاید شما هم در شرایط بد بعد از طلاق به سر می برید و شاید از خودتان می پرسید چرا برخی از زنان بعد از طلاق اوضاع و احوالشان خوب است؟ چرا من حسابی بهم ریخته ام و چطور می توانم به این اوضاع سر و سامان بدهم؟ با ما در ادامه این مقاله از مجله سبزینه راه همراه باشید تا بیشتر در این باره صجبت کنیم.
امروز در این مقاله از سبزینه راه نکات خیلی مفید و عملی و کاربردی را برای شما در نظر گرفته ایم.
مشکلات زنان پس از طلاق
آمارهای جهانی حاکی از افزایش میزان طلاق در سراسر دنیا هستند. افزایش شمار زنان مستقل از نظر اقتصادی و همچنین بالا رفتن آگاهی بانوان از حقوق خود، سبب شده است که روزبهروز بر تعداد زنانی که از ادامه ازدواجهای ناخوشایند و آزاردهنده امتناع میکنند، افزوده شود و بدین ترتیب آمار طلاق و مشکلات زنان افزایش یابد.
در ایران نیز آمارها حاکی از آن هستند که میزان طلاق در طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۷ از ۶ درصد به بیش از ۳۱ درصد افزایش یافته است که نشان میدهد از هر سه ازدواج، یکی منجر به جدایی میشود.
طلاق در کنار مزایایی که دارد مانند: آزادی، رهایی از خشونت روحی و جسمی طرف مقابل و پیشرفت شغلی، مشکلات متعددی را هم برای افراد بهویژه زنان بهدنبال دارد. بزرگترین مشکلی که زنان در طی فرآیند طلاق و پس از آن تجربه میکنند، ترس از آینده است.
از یکسو اغلب زنان تصویر روشنی از زندگی پس از طلاق ندارند و از سوی دیگر نگاه جامعه به زنان مطلقه بسیار بدتر از مردانی است که طلاق گرفتهاند.
طلاق برای زنان به معنای تغییر روال زندگی و آماده شدن برای زنجیرهای از تصمیمات و مسئولیتهای بزرگ است.
زنان پس از طلاق، مشکلات اقتصادی، جسمانی، روانی و اجتماعی متعددی را تجربه میکنند و نیازمند حمایت بیشتری در این زمینه هستند.
طلاق یک تجربه ناراحتکننده است که تمام رویاهایی را که یک زن در رابطه با زندگی مشترک در ذهن خود ساخته است، از بین میبرد و واکنشهای عاطفی مختلفی را در او برمیانگیزد که به پیامدهای روانی منفی منجر میشوند.
عوارض روحی و روانی زنان پس از طلاق عمدتاً شامل موارد زیر هستند:
۱- اضطراب
اضطراب ناشی از طلاق مانند اضطرابِ عادی نیست. برای مثال، اغلب افراد پیش از اینکه جلوی جمعی سخنرانی کنند، دچار اضطراب میشوند. این یک اضطراب طبیعی است که موقتی بوده و شخص از آن آگاه است.
اما زنان مطلقه نوع متفاوتی از اضطراب را تجربه میکنند که به تدریج و در پاسخ به آینده مبهم و تغییرات فراتر از حد انتظار در روال زندگیشان شکل میگیرد و غالباً به آن آگاه نیستند. این اضطراب، ممکن است به اختلال اضطراب اجتماعی منجر شود.
۲- افسردگی
معمولاً زنان نسبت به مردان واکنش شدیدتری نسبت به ترومای طلاق نشان میدهند و به همین دلیل احتمال بروز افسردگی در آنها شایعتر از مردان است و این افسردگی ممکن است بیشتر از سه سال پس از طلاق به طول بیانجامد.
مشاوره و تجویز دارو میتوانند به درمان افسردگی کمک کنند، اما در کنار آن لازم است که شخص روال زندگی خود را تغییر دهد تا احساسات منفی مرتبط با محیط قدیمی با احساسات مثبت در مورد خانه، شغل یا دوستان جدید جایگزین شوند.
۳- ترس
طلاق میتواند وحشتناک باشد. نگرانی از مسائل موجود و مشکلات آینده سبب ترس زنان مطلقه میشود. این ترس که در واقع پاسخی به ناشناختهها است، میتواند سبب دل پیچیده یا تنفس سریع در فرد شود و حتی ممکن است به حملات پنیک منجر گردد.
در چنین شرایطی به افراد توصیه میشود که به مواردی که پیشتر بر آنها غلبه کردهاند، بیاندیشند و به تواناییهای خود اعتماد کنند.
۴- خشم
خشم عموماً از ترس ناشی میشود. اگر فرآیند طلاق طولانی شود، دوستانه نباشد یا به احساسات فرد ضربه بزند، عصبانیت یک واکنش عادی خواهد بود. اغلب زنان بهدلیل صدمات زیادی که همسر سابقشان به آنها و فرزندانشان وارد کرده است، خشمگین هستند و ترس از صدمه دیدن مجدد خود یا فرزندانشان، این خشم را تقویت میکند.
زنان مطلقه باید بدانند که خشم و عصبانیت آنها هیچ تأثیری بر همسر سابقشان نداشته و تنها به خود و خانواده آنها آسیب وارد میکند و توانایی تفکر عاقلانه و انتخاب های مناسب برای خود و یا فرزندان را از آنها میگیرد.
۵- احساس گناه
احساس گناه در افرادی که آغازگر بحث طلاق بوده و یا درخواست طلاق از سوی آنها ارائه شده است، متداول میباشد و از آنجاییکه در اغلب موارد زنان برای طلاق اقدام میکنند، ممکن است دچار این مشکل شوند.
معمولاً سؤالاتی در ذهن افراد شکل میگیرند:
- آیا به اندازه کافی تلاش کردهام تا ازدواج خود را نجات دهم؟
- آیا با کارهایی که انجام دادهام، باعث نابودی ازدواجم شدم؟
- آیا با طلاق به فرزندان خود آسیب رساندهام؟ …
این افکار منفی ذهن فرد را میخورد و توانایی او برای پاسخگویی به موقعیتهای جدید را فلج میکند، چراکه مغز دائماً درگیر مسائل قدیمی است.
۶- غم و اندوه
سوگواری برای از بین رفتن یک رابطه، سالم و طبیعی است. حتی اگر ازدواج فرد بسیار بد بوده باشد، باز هم بهخاطر اینکه فرد در آن زمان و احساسات خود را سرمایهگذاری کرده است، از دست دادن آن دردناک است. افراد باید پس از طلاق احساس غم و اندوه خود را بیان کنند و سپس از آن عبور نمایند تا بتوانند شروع جدیدی داشته باشند.
اثرات روانی طلاق و مشکلات زنان باعث میشود که بازدهی آنها در مقابله با چالشهای روزمره بهشدت کاهش پیدا کند و در صورت تداوم ممکن است سلامت روان آنها را مورد تهدید قرار دهند و یا حتی به بیماریهای روانتنی منجر شوند. به همین دلیل توصیه میشود که حتی در طی فرآیند طلاق به مشاور مراجعه کنید تا خود را در برابر تأثیرات روانی طلاق محافظت نمایید.
عوارض اقتصادی و اجتماعی طلاق برای زنان
۱- مشکلات اقتصادی
عمده مشکلات زنان پس از طلاق به مسائل مالی مربوط میشود. زنانی که پیش از طلاق شاغل بوده و درآمدی داشتهاند، نیز در تأمین مخارج زندگی خود با مشکل روبرو میشوند، چه برسد به زنان خانهداری که فاقد شغل و منبع درآمد بوده و غالباً هم مهارتی برای ورود به بازار کار ندارند.
از اینرو، اغلب زنان به خانوادههای خود محتاج هستند و در صورت عدم حمایت خانواده با معضلات فراوانی مواجه میشوند.
۲- عدم پذیرفته شدن در خانواده
در جوامع مردسالار، طلاق همچون لکه ننگی برای دختر و خانواده او تلقی میشود و برخی خانوادهها بهخاطر حفظ آبروی خود از پذیرفتن دخترانشان پس از طلاق امتناع میکنند و حتی گاهی تهدید میکنند که در صورت طلاق به آنها صدمه میرسانند.
۳- محدودیت در ازدواج دوم
اغلب زنان مطلقه حتی اگر در سن پایین جدا شده و فرزندی هم نداشته باشند، باز هم برای ازدواج دوم گزینههای زیادی را پیشرو ندارند، چراکه اغلب مردان مجرد از ازدواج با آنها خودداری میکنند.
همین موضوع باعث میشود که فرد بهخاطر تأمین نیازهای مالی، عاطفی و جنسی و همچنین رهایی از فشار خانواده و جامعه به ازدواج با مردانی که شرایط مناسبی ندارند یا سابقه ازدواجهای ناموفق در کارنامه آنها وجود دارد، رضایت دهند یا وارد روابط ناسالم مانند صیغه یا ازدواج سفید شوند.
۴- عدم امنیت در جامعه
محدودیتهایی که دختران مجرد در برقراری رابطه با مردان دارند و همچنین فقر فرهنگی سبب شده است که به زنان مطلقه بهچشم طعمههایی نگاه شود که بهراحتی وارد رابطه جنسی میشوند.
همین موضوع سبب شده است که این زنان بیشتر از دختران مجرد در معرض پیشنهادات بیشرمانه و تعرض روحی-جسمی قرار بگیرند. این موضوع یکی از تلخترین تبعات طلاق برای زنان مطلقه بوده و سبب احساس عدم امنیت آنها در محیطهای کاری و دوستانه میشود.
۵- مشکلات مربوط به فرزندان
زنان چه سرپرستی فرزندان را بهعهده بگیرند و چه نگیرند، بیشتر از مردان درگیر مشکلات فرزندان خواهند شد.
اگر حضانت با مادر باشد، مشکلات اقتصادی، مسئولیتهای سنگین و کمبودهای عاطفی فرزندان او را تحت فشار قرار میدهند و اگر حضانت با پدر باشد، نگرانی دائم در رابطه با وضعیت فرزندان و دوری از آنها، مادر را میآزارد.
توصیه های طلایی برای مدیریت شرایط بعد از طلاق
در ادامه توصیه های طلایی برای مدیریت شرایط بعد از طلاق را عنوان می کنیم. اطمینان داشته باشید که با عمل کردن به این توصیه ها می توانید شروعی تازه داشته باشید و همه چیز را آنطور که می خواهید بسازید.
۱- خود را مقید کنید که شاد باشید
بادتان باشد اولین نکته این است که شما باید خود را مقید کنید که شاد باشید! زنان خردمند شادی را انتخاب میکنند و این همان کلید لازم برای بازسازی زندگیشان است
زنان باهوش یک تغییر روانی ایجاد میکنند به این ترتیب که قربانی را یک بازمانده تعبیر میکنند و گامهای لازم را برای رسیدن به مقصد برمیدارند.
مهمترین و سختترین مرحله، اعمال محدودیت بر احساس تاسفی است که برای خودتان دارید، حتی اگر درگیری ادامه پیدا کند. سال اول، طبیعی است که مدام ذهنتان حول محور فقدان، غم و اندوه باشد، گریه کنید و خودتان را نزد خانواده و دوستانتان با به زبان آوردن همهی جزئیات گذشته خالی کنید.
اما پس از آن، حتی اگر هنوز هم غرق غم و اندوه هستید، مهم است که یک تغییر ذهنی عمدی در خودتان ایجاد کنید و دیگر خودتان را یک قربانی نبینید. صرف نظر از آنچه شوهرتان انجام داده یا هنوز انجام میدهد، نباید کاری کنید که درد جدایی و طلاق تبدیل به هویت شما شود.
احساسات منفی شما با جادو و معجزه ناپدید نخواهد شد و البته این تغییر ذهنی هم قرار نیست به صورت ناگهانی رخ بدهد. غم و اندوه و ناامیدی وقتی پا به میدان میگذارند که کمتر از هر زمان دیگری انتظارش را دارید.
شما غیرعادی نیستید و نباید دستپاچه شوید. اگر لازم است برای مدت زمان خاصی از داروهای ضد افسردگی استفاده کنید تا از این اوضاع و احوال روحی روانی خارح شوید.
بسیاری از زنان نیز بررسی احساساتشان را در یک محیط درمانی مانند درمان خصوصی، گروه حمایت از طلاق یا خدمات مشاوره مفید میدانند.
دوستان میتوانند یک منبع عالی باشند، اما آنها را تنها به عنوان مرجعی برای نشان دادن دلسوزی استفاده نکنید. اگر با یکی از دوستتان بیرون میروید – خواه طلاق گرفته باشد و خواه نه – که زمان خود را صرف سرکوب کردن مردان میکند و به شما میگوید که چهطور در هم شکستهاید و آسیب دیدهاید، آرامشی نخواهید یافت.
√ زمانتان را در کنار زنانی صرف کنید که خوشبین هستند و میتوانند الگویی برای حرکت رو به جلو همراه با قدرت و خوشبینی باشند.
۲- واقعیت اقتصادی طلاق را بپذیرید
باهوشترین زنان با سبک زندگی پس از طلاق کنار میآیند. آنها اولویتهایشان را مجددا تعیین میکنند یا خود را ملزم به تغییر سبک زندگیشان میکنند. چنین زنانی به شوهر سابقشان به عنوان یک راهحل مالی بلندمدت تکیه نمیکنند و در فکر اینکه ” مرد دیگری” را به عنوان راهحل پیدا کنند هم نیستند.
سطح اقتصادی شما در نتیجهی طلاق کاهش خواهد یافت، مگر اینکه یک بانوی ثروتمند یا ستارهی فیلم باشید. درآمد مشابهی که برای اداره کردن یک خانوار استفاده میشد، اکنون برای دو خانواده استفاده میشود.
زنان اغلب حتی به ازای کار برابری که با مردان انجام میدهند، حقوق برابری دریافت نمیکنند، و شغل زنان با انتخاب حضانت فرزندان، تحت تاثیر قرار میگیرد، اما در هر صورت اینها حقایق زندگی هستند، نه مانعی برای خوشبختی.
زنان هوشمند با این واقعیتها به یکی از این دو شیوه مقابله میکنند:
آنها این پایین آمدن سطح زندگی را میپذیرند. شادی آنها حاصل چیزهای دیگری است مانند فرزندانشان و فرصت مادر بودن. این زنان حتی با وجود اینکه درآمد خیلی بالایی ندارند، قدردان کاری که دارند هستند و همچنین بابت انعطافپذیری که شغلشان در اختیار آنها میگذارد، احساس رضایت زیادی دارند.
وقتی که زمانبندی مناسب است، تصمیم میگیرند که درآمد خود را از طریق ابزارهایی که در اختیار دارند، افزایش دهند، مثلا شغل بهتر، افزایش ساعت کار یا ادامهی تحصیل و یار گرفتن فیلدهای دیگر.
هر یک از این گزینهها منجر به آرامش و اعتماد به نفس بیشتر در آنها میشود.
۳- یک برنامهی مالی ده ساله برای خود تدوین میکنند
زنان باهوش در طول طلاق و پس از آن مسئول امور مالی خودشان میشوند. این مرحله اگر چه در ابتدا هراسآور است، اما قدرت زیادی به فرد میدهد.
طلاق ممکن است سبب شده باشد که برای اولین بار مدیریت منابع مالی خانواده و برنامهریزی برای آینده را بر عهده بگیرید. اگرچه کار بسیار دشواری است، اما خودتان را در یک موقعیت ایستا و بدون حرکت قرار ندهید و امیدوار باشید که بتوانید همیشه از عهدهی این مسئولیت بربیایید (یا اینکه در آینده فردی را ببینید که بتواند از شما مراقبت کند).
√ بررسی کردن واقعیت اقتصادی یک فراخوان بیداری برای اکثر زنان است.
۴- با خود تکرار کنید: “من نمیتوانم همسر سابقم را تغییر بدهم”
زنان باهوش میدانند که نمیتوانند شوهر سابقشان را تغییر دهند. آنها بیخیال جنگ و بحث و جدل میشوند، مسائلی را که واقعا مهم یا قابل تغییر نیستند فراموش میکنند، و با متانت و بلوغ به یک شروع تازه می پردازند.
√ گاهی اوقات شما باید خودتان را آماده کنید و در مورد یک موضوع مهم با همسرتان بحث و تبادل نظر داشته باشید. حتی گاهی اوقات اقدام قانونی لازم است. اطمینان حاصل کنید که در صورت اقدام نتایج خوبی حاصل خواهد شد. و باقی مسائل را فراموش کنید و بیخیال آنها شوید.
۵- بر آینده تمرکز کنید و خود را ملزم به رشد کنید
هویت بسیاری از زنان، از همان ابتدا با همسر و فرزندانشان گره میخورد و بنابراین وقتی ازدواج به پایان میرسد و این نقشها از دست میروند یا کاهش مییابند، زن نسبت به هویت خود هیچ گونه اطمینانی را احساسی نمیکند. این یکی از دلایلی است که سبب میشود طلاق به عنوان یک لحظهی واقعی بحران دیده شود.
زنان باهوش انرژی خود را پس از طلاق برای بررسی زندگی، اهداف و اشتباهاتشان صرف میکنند و سعی میکنند از گذشته درس بگیرند. به جای اینکه با یک رابطهی جدی دیگر روبرو شوند (یا وقت خود را صرف شکایت در مورد شوهر سابقشان کنند)، بر مسائل زندگیشان متمرکز میشوند.
چنین زنانی به بازتعریف اولویتهای خود میپردازند و آنچه را برایشان هدفمند و معنیدار است، کشف میکنند. آنها به طور کامل بالغ میشوند به عنوان زنانی که هویتشان بسته به مادر یا همسر بودنشان نیست.
عاقلترین زنان از طلاق خود به عنوان یک فرصت برای رشد و بلوغ استفاده میکنند. آنها از زندگی، اشتباهات و همه چیز فهرستی تهیه میکنند و زمان و انرژی را برای کشف اینکه چه کسی هستند و چه چیزی برای آیندهی خویش میخواهند، اختصاص میدهند.
این روند مستلزم زمان، صبر و فداکاری است، اما در نهایت، همین زنان هستند که میتوانند طلاق خود را پشت سر بگذارند. آنها کم کم به یک زن خودساخته، پایدار و مطمئن، تبدیل میشوند، زنانی که دوباره شادمانی را پیدا میکنند.